فیلم هایی که باید در تعطیلات عید ببینید؛ چهارصد ضربه

به گزارش مجله تصویر و سرگرمی، فیلمی درباره یک نوجوان طغیان گر به نام آنتوان دوانل. جدال با خانواده، با معلمان مدرسه، با جامعه بی رحم و کوشش برای بقا. یک شاهکار تاریخی که هنوز پس از گذشت دهه ها از کیفیتش کم نشده است. تصویر پاریس دهه پنجاه که از قاب تاریخ بیرون می زند و حرف هایی بدون زمان و مکان برای مخاطب سینما دارد.

فیلم هایی که باید در تعطیلات عید ببینید؛ چهارصد ضربه

چرا باید چهارصد ضربه را ببینیم؟

تماشا فیلم چهارصد ضربه برای هر مخاطب جدی سینما واجب است. تقریبا هر لیستی از برترین فیلم های تاریخ سینما پیدا کنید که به وسیله منتقدان و فیلم سازان تنظیم شده باشد قطعا به نام چهارصد ضربه هم بر می خورید. از طرفی این فیلم یکی از شاخص ترین و معین نماینده ترین آثار موج نوی سینمای فرانسه و از برترین فیلم های کل تاریخ سینمای فرانسه است. با تماشا چهارصد ضربه در یک بعد از ظهر توی شهر تهران، پرتاب می شوید به چیزی حدود نیم قرن قبل، جایی در پاریس تا زندگی یک نوجوان را از نزدیک و به ملموس ترین شکل ممکن ببینید. تجربه ای بدیع و دلپذیر که فقط از دستان بزرگ سینما برمی آید.

بیانیه ای علیه سینمای نسل گذشته

نمی گردد از چهارصد ضربه حرف زد و به موج نوی سینمای فرانسه اشاره نکرد. نوشتیم که چهارصد ضربه یکی از شاخص ترین و مشهورترین فیلم های این موج است اما وقتی از موج نوی سینمای فرانسه حرف می زنیم به چه جریان سینمایی اشاره داریم؟

موج نوی سینمای فرانسه به مجموعه ای از فعالیت های سینمایی که از اواخر دهه 1950 (حدود سال 1958) آغاز شد و تا اواخر دهه 1960 طول کشید اشاره دارد. اما ویژگی های این موج سینمایی چه بود و چرا در تاریخ سینما اهمیتی انکار نشدنی پیدا کرد؟

موج نوی سینمای فرانسه بر پایه تفکری متفاوت و تازه نسبت به سینما شکل گرفت. نگاهی که سال ها بعد هم تا حدودی به وسیله سینماگران اروپایی و تعدادی از سینماگران مستقل آمریکایی دنبال شد و به سینما به عنوان یک مدیوم بیان جدی نگاه می کرد. در واقع باید گفت موج نو واکنشی بود به گذشته و شیوه های سنتی فیلم سازی در فرانسه. زمانی که فیلم سازی به شکل استودیویی پیش می رفت و عموما بر پایه اقتباس های ادبی شکل می گرفت. کارگردان بیشتر مثل یک تکنسین بود و نمی شد او را مولف فیلم محسوب کرد. قاعده های فیلم سازی مثل نوعی علم به شکل جزمی و بدون انعطاف در نظر گرفته می شدند و شکستن این قاعده ها در حکم ناشی گری بود. موج نو شورشی بود علیه همه این اصول.

اما یکی از پدران معنوی موج نو کسی نبود جز آندره بازن. مردی که احتمالا در طول تاریخ سینما همیشه به عنوان یکی از تاثیرگذارترین و مشهورترین نظریه پردازان فیلم باقی خواهد ماند. بازن در اوایل دهه پنجاه میلادی به همراه چند تن دیگر، مجله ای به نام کایه دوسینما را تاسیس کرد. کایه دوسینما به رسانه ای تبدیل شد که مروج دیدگاه نظریه پردازان موج نوی سینمای فرانسه بود. بازن به واقع گرایی علاقه داشت و به همین علت نماهای دارای عمق میدان و برداشت های بلند را در جهت واقع گرایی بیشتر سینما می پسندید. از طرف دیگر سینماگر را یک مولف در نظر می گرفت که باید در آثارش یک سبک شخصی منحصر به فرد را نمایندگی کند. مجموعه ای از نویسندگان و منتقدان فیلم به بازن پیوستند و در کایه دوسینما نوشتند؛ کسانی چون فرانسوا تروفو، ژان لوک گدار، ژاک ریوت و کلود شابرول. تک تک این نام ها چند سال بعد به ستاره های سینمای تازه فرانسه تبدیل شدند.

خیلی از منتقدان و کارشناسان سینما معتقدند موج نو با فیلمی از کلود شابرول به نام سرژ زیبا در سال 1958 آغاز شد. اما معروفیت بین المللی و جدی تر این فیلم ها زمانی رخ داد که فرانسوا تروفو در سال 1959 فیلم چهارصد ضربه را ساخت. داستان زندگی پسری نوجوان به نام آنتوان دوانل که مورد توجه جهانی نهاده شد و مخاطبان را درباره موج تازه فیلم های سینمای فرانسه کنجکاو کرد.

کارگردان های این فیلم ها ترجیح می دادند به جای استودیو در محیط های واقعی فیلم برداری نمایند (نمی توان منکر تاثیر موج نئورئالیستی سینمای ایتالیا بر این نوع تفکر شد). آن ها به جای اقتباس های ادبی به سراغ مسائل روز اجتماعی رفتند. در فیلم های شان پاریس نقشی مرکزی داشت و جوانان و مسایل مربوط به آن ها مضمون برخی از این فیلم ها را شکل می داد. فیلم های موج نو قواعد سنتی سینما را زیر سوال می بردند. شیوه های متفاوت فیلم برداری، تدوین، استفاده از صدا و حتی بازیگری. یک بازنگری اساسی درهرآن چیزی که تا پیش از این تحت عنوان سینما شناخته می شد. نهایتا نباید از خاطر برد که موج نوی سینمای فرانسه نقش بسیار پررنگی به کارگردان در مقام یک مولف داد. کسی که باید از الف تا فیلم را کنترل کند و با سبک خاص و منحصر به فردش به فیلم رنگ و بویی ویژه بدهد. اما برگردیم به چهارصد ضربه، یکی از مهم ترین فیلم های آن دوران.

کودکی تلخ آنتوان دوانل

چهارصد ضربه ماجرای یک پسر نوجوان را روایت می نماید که در مدرسه و خانه با مسائل کوچک و بزرگ رو به رو است. زندگی با آنتوان چندان مهربان نیست. در خانه آنقدرها دوست داشته نمی گردد و مدرسه هم بیشتر شبیه یک پادگان کوچک است. مجموعه ای از واکنش های او به رنجی که در خانه و مدرسه می کشد به تبعاتی ناخوشایند منجر می گردد. فرار از مدرسه، اخراج از مدرسه و نهایتا فرار از خانه. سرگردانی در پاریس. شهری بسیار بزرگ برای آنتوان دوانل کوچک. فیلم خط زندگی آنتوان را تا سردرآوردنش از یک مرکز مراقبت از بچه ها بزهکار دنبال می نماید. ضمناً نگران لو رفتن قصه نباشید چون در این جنس از سینما قصه آنقدرها اهمیت کلیدی ندارد. در واقع نوع پردازش آنچه روایت شد کلیدی است و چهارصد ضربه را به شاهکاری که هست، تبدیل می نماید. همه ریزه کاری هایی که سرکوب یک نوجوان را در نهادهای مختلف آن دوران کشور فرانسه نشان می دهد. همه نماهای سینمایی ناب که پاریس را در چشمان یک نوجوان طغیان نموده به دقیق ترین شکل ممکن نمایان می نماید.

شیفته هیچکاک، منتقد کایه دوسینما

نهایتا نمی گردد چهارصد ضربه را به عنوان فیلمی برای تماشا پیشنهاد کرد و مختصری هم از کارگردان فیلم نگفت. فرانسوا تروفو، مردی که در 52 سالگی بر اثر تومور مغزی درگذشت اما از خودش کارنامه سینمایی پرباری به جا گذاشت.

تروفو متولد سال 1932 در پاریس است. او در درجه اول پیش از آنکه کارگردان، فیلم نامه نویس یا منتقد سینما باشد یک عشق ِ فیلم بود. یک نوجوان شیفته سینما که اولین فیلم زندگی اش را در 8 سالگی دید و تا وقتی زنده بود از فیلم تماشا و لذت بردن از سینما دست نکشید. او مثل تعدادی دیگر از کارگردان های موج نوی سینمای فرانسه تحسین نماینده فیلم سازان آمریکایی آن دوران بود. کارگردان هایی مثل آلفرد هیچکاک، نیکلاس ری، هاوارد هاکس و جان فورد. تروفو مجموعه مصاحبه هایی هم با هیچکاک داشت که تحت عنوان هیچکاک / تروفو در سال 1967 منتشر کرد.

این کارگردان فرانسوی پیش از آنکه فیلم سازی را آغاز کند صرفا یک منتقد بود که در نشریه کایه دوسینما فعالیت می کرد. یک منتقد تند و بی رحم که سینمای نسل گذشته را به باد انتقاد می گرفت و با مقاله هایی آتشین کوشش می کرد ظرفیت های یک سینمای تازه را نشان دهد. تروفو بلاخره در سال 1959 چهارصد ضربه را به عنوان فیلم اولش ساخت و مورد توجه جهانی نهاده شد. او پس از این موفقیت در چندین فیلم دیگر سرنوشت کاراکتر اصلی فیلم چهارصد ضربه یعنی آنتوان دوانل را دنبال کرد. در همه این فیلم ها یک بازیگر یعنی ژان پیر لئو به جای آنتوان در سنین مختلف نقش ایفا کرد. خیلی ها معتقدند آنتوان دوانل به نوعی خود تروفو بود با بسیاری ویژگی های مشترک. تروفو که فیلم سازی را در اواخر دهه 50 میلادی آغاز نموده بود تا یک سال پیش از مرگش در سال 1984، به فیلم ساختن ادامه داد. ربع قرن فعالیت بی وقفه و یک کارنامه هنری کاملا قابل دفاع.

پس از تماشا چهارصد ضربه به عنوان اساسی ترین فیلم تروفو، تماشا فیلم های دیگری مثل به پیانیست شلیک کن، ژول و جیم و روز به جای شب هم می تواند برای آشنایی بیشتر با این کارگردان معتبر فرانسوی راه گشا باشد.

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 1 اردیبهشت 1404 بروزرسانی: 1 اردیبهشت 1404 گردآورنده: wallpaper7.ir شناسه مطلب: 17566

به "فیلم هایی که باید در تعطیلات عید ببینید؛ چهارصد ضربه" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "فیلم هایی که باید در تعطیلات عید ببینید؛ چهارصد ضربه"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید